ستایش
پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم
پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است
پسر: آهان اگر اینطور است ، قبول است
.
.
پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید:
پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم
بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند.
پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است
بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است .
.
.
بالاخره پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رود
پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم
مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم!
پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!
مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد
و معامله به این ترتیب انجام می شود
.
.
نتیجه اخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید چیزهایی بدست آورید. اما باید روش مثبتی برگزینید.
1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
آرزوی خورشید کافی برای تو میکنم تا افکارت را روشن نگاه دارد بدون توجه به اینکه روز چقدر تیره است .

آرزوی باران کافی برای تو میکنم تا زیبائی بیشتری به روز آفتابیت بدهد .

آرزوی شادی کافی برای تو میکنم تا روحت را زنده و ابدی نگاه دارد.

ارزوی رنج کافی برای تو میکنم تا کوچکترین خوشی ها به بزرگترینها تبدیل شوند .

ارزوی بدست اوردن کافی برای تو میکنم تا با هرچه میخواهی راضی باشی .

آروزی از دست دادن کافی برای تو میکنم تا بخاطر هر آنچه داری شکر گزار باشی .

آرزوی سلامهای کافی برای تو میکنم که بتوانی خداحافظی آخرین راحت تری داشته باشی